جدول جو
جدول جو

معنی گاز گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

گاز گرفتن
عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
گاز گرفتن
(یِ گَ دی دَ)
به دندان گرفتن. گزیدن به دندان که به دریدن نرسد. دندان گرفتن. ضرس، گزیدن. تضریس، گزیدن به دندان. عض ّ و عضیض، گزیدن یا به زبان گرفتن. اعضاض، گزانیدن. تعضیض، بسیار گزیدن لب از خشم و نیک گزیدن. (منتهی الارب). نیب، تنییب، به دندان گزیدن تیر را تا سختی چوب آن معلوم گردد و به دندان نشان کردن در آن. (منتهی الارب) :
چو آگاه شد زآن سخنها گراز
تو گفتی کسی دل گرفتش به گاز.
فردوسی.
ببردند آن صاع و گفتند راز
سر انگشت خود را گرفته بگاز.
شمسی (یوسف و زلیخا).
گر قناعت کنی به شکر و قند
گاز میگیر و بوسه در می بند.
نظامی.
تا بود در تو ساکنی بر جای
زلف کش گازگیر و بوسه ربای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
گاز گرفتن
گاز زدن: تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش گازگیر و بوسه ربای. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
گاز گرفتن
((گِ رِ تَ))
به دندان گرفتن، دندان گرفتن
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
فرهنگ فارسی معین
گاز گرفتن
گاز گرفتن: کار احمقانه، گاز زدن در یک چیز خوراکی: زیان، گاز زدن در یک چیز غیر خوراکی: تلاشهای بیهوده، - لوک اویتنهاو، تعبیر خواب گاز گرفتن سگ، مطیعی تهرانی می گوید: اگر در خواب سگی (حیوان درنده) پاشنه پای شما را گاز گرفت و خورد، چنانچه کاسب باشید متضرر می شوید و اگر کارمند باشید کار یا مالی از دستتان می رود. ، لوک اویتنهاو: مورد گاز گرفتگی سگی واقع شدن: دعوا بر سر پول، آنلی بیتون:، اگر خواب ببینید سگی شما را گاز می گیرد، علامت همدمی است که در زندگی شما فتنه جویی می کند. ، اگر سگ هاری در خواب شما را گاز بگیرد، علامت آن است که یکی از افراد مورد علاقه شما در آستانه دیوانگی است و احتمال دارد اتفاق رقت باری رخ دهد. ، تعبیر خواب گاز گرفتن تمساح، لیلا برایت می گوید: اگر در خواب تمساح شما را گاز بگیرد، یعنی احتمالاً خطری شما را تهدید می کند، 0
اگر کسی درخواب بیند که یکی او را به قهر گاز گرفت، دلیل که به قدر گاز گرفتن زیانی به وی رسد. اگربیند خری او را گاز گرفت، دلیل که کارش از بحث تجلل است. اگر دید گاوی او را گاز گرفت، دلیل که او را در آن سال زحمت بود و گاز گرفت همه ددگان و جنبدگان درخواب، دلیل دشمنی است. محمد بن سیرین
دیدن گاز گرفتن درخواب بر سه وجه است. اول: مضرت. دوم: خصومت. سوم: نقصان مال وجاه.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
گاز گرفتن
عضّ
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
گاز گرفتن
Bite, Pinch
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گاز گرفتن
mordre, pincer
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گاز گرفتن
کاٹنا , چٹکی بھرنا
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به اردو
گاز گرفتن
morder, beliscar
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گاز گرفتن
beißen, zwicken
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
گاز گرفتن
gryźć, szczypać
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
گاز گرفتن
кусать , ущипнуть
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به روسی
گاز گرفتن
кусати , щипати
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گاز گرفتن
কামড়ানো , চিমটি কাটা
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
گاز گرفتن
mordere, pizzicare
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گاز گرفتن
กัด , บีบ
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
گاز گرفتن
kumenya, kubinya
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گاز گرفتن
ısırmak, çimdiklemek
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گاز گرفتن
噛む , つまむ
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گاز گرفتن
morder, pellizcar
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گاز گرفتن
לנשוך , לנקוש
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به عبری
گاز گرفتن
물다 , 꼬집다
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به کره ای
گاز گرفتن
menggigit, mencubit
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گاز گرفتن
काटना , चुटकी भर लेना
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به هندی
گاز گرفتن
bijten, knijpen
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به هلندی
گاز گرفتن
咬 , 捏
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز گرفتن
تصویر باز گرفتن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(چَ تَ)
دمساز شدن. هماهنگ شدن. سازوار آمدن.
- ساز گرفتن با ساز کسی، بساز او رقصیدن:
شما ساز گیرید باساز اوی
گذرنیست بر گردش راز اوی.
فردوسی.
- ساز گرفتن کاری، انتظام یافتن و بسامان شدن آن.
بیا بکش همه رنج و مجوی آسانی
که کار گیتی بی رنج می نگیرد ساز.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پای گرفتن
تصویر پای گرفتن
پا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازگرفتن
تصویر گازگرفتن
دندان گرفتن، گزیدن به دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز گرفتن
تصویر ساز گرفتن
هماهنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
روانه شدن، رونده
فرهنگ لغت هوشیار
به نیش کشیدن، خاییدن، دندان گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد